آرزوها

آرزوی 1 (غیر ممکن): همه آدم ها یک سایز مشخص داشتند که هر چقدر هم کم یا زیاد (مخصوصاً زیاد) میخوردن, سایزشون عوض نمیشد. یا حداقل خدا این دو تا خصوصیت رو با هم توی یک آدم نمیگذاشت: 1-از غذا خوشش بیاد, 2- نگران سایز بدنش باشه. 

آرزوی 2 (ممکن): بتونم باز روزه بگیرم (در شرایط نرمال). 

آرزوی 3 (غیر ممکن): این خارجیها, مدل دستشوییهاشون رو بکنند مثل مال ایران, که من بیچاره همش مجبور نباشم با خودم آفتابه (شیشه آب) ببرم و بیارم و بقیه هم هی هاج و واج نگاه کنن که "چرا این دختره داره آب با خودش میبره دستشویی  یعنی واقعا جایی بهتر از دستشویی برای آب خوردن پیدا نمیشه؟ ", مجبور نباشم دور تا دور دستشویی دستمال بگذارم و هر یه بار دستشویی رفتنم سه روز و نیم طول بکشه.


دانشگاه بعد از بارون

خوب امروز چند تا عکس گرفتم از دانشگاه, بعد از بارون دانشگاه خیلی قشنگ شده بود و چون صبح زود یکشنبه بود و دانشگاه خلوت بود, تونستم چند تا عکس بگیرم:


  ادامه مطلب ...

مهاجرت

آخ جون, چه شکلکهای خوشگلی داره بلاگ اسکای.  اینو نگاه کن. خدا رو چه دیدین, شایدم اینجا موندم. 

با اینکه دلم نمیخواست (و نمیخواد) اون وبلاگم رو ول کنم. اما چیکار کنم, الان مدتهاست که نمیشه کامنت گذاشت تو اون وبلاگ. منم فعلاً (موقتی یا دائمیشو هنوز نمیدونم) اسباب کشی کردم اینور. کاش حداقل یه راهی بود که میشد پستهای اون یکی وبلاگ رو آورد اینجا امروز خیلی فکر کردم که چیکار کنم. اول رفتم سراغ وردپرس, بعد خواستم یه سایت برای خود بزنم بجای وبلاگ, بعد دیدم الان وقت سایت درست کردن ندارم. خلاصه....... اومدم اینجا. الان هم کلی ذوق دارم برای محیط جدید اینجا.  



درباره من

دانشجوی سال آخر دکترا هستم. یه همسر مهربون هم دارم که دو سال پیش همین موقعها, با اومدنش توی زندگیم, به زندگیم شور و حال دیگه ای داد. قصد دارم اینجا از اتفاقاتی که برام میفته, یا مطالب جدیدی که میبینم, میشنوم, یا میخونم بنویسم.