اکسپکتورانت - دکسترومتورفان ؟؟؟

بالاخره بعد از اینهمه سال زندگی, به لطف سرماخوردگی در غربت, امروز فهمیدم که اکسپکتورانت و دکسترومتورفان هرکدوم چی هستن و به چه دردی میخورن و اصلاً فرقشون با هم چیه. یا اینکه چرا میگن سوپ و مایعات گرم بخورین اینجور مواقع.  

اگه برم دکتر, 2 ساعت باید معطل بمونم و آخرش هم دکتر های اینجا تا براشون قسم نخوری که دارم میمیرم, برات دارو نمینویسن. حالا خودم شدم دکتر   کسی دارو نمیخواد براش تجویز کنم؟ 


زمستان و ....

یادمه یکی از فامیلهامون تعریف میکرد قدیما بچه که بودیم, گاهی WC رفتن رو میپیچوندیم, چون wc سوسک داشت و تاریک بود و خلاصه خیلی مشکلات داشت. ما هم ترجیح میدادیم نریم و شب دشکمون رو خیس کنیم و فردا صبحش کتک بخوریم و ....

حالا شده حکایت wc رفتن ما توی زمستون. وقتی دو سه تا شلوار و جوراب رویهم پوشیدی و سه چهار لایه هم بلوز و کت و کلاه و شالگردن و چکمه و...., خوب که فکر میکنی میبینی انگار هنوز میتونی صبر کنی. (حالا بگذریم از همه مشکلات wc های اینجا که تابستون و زمستون نمیشناسه)

دوچرخه

زین دوچرخه ام رو دزدیدن 

حالا خوبه تابستون تموم شد, تابستون سال دیگه باید دوباره زین بخرم. 

اتوبوس

شب بود, ساعت 7:40 تقریباً. کلاس ورزش که تموم شد, مثل برق, سویی شرتم رو روی لباس ورزشم پوشیدم و دویدم که به اتوبوس برسم. هوا سرد بود. -7 تقریباً؛ ولی وقت نداشتم لباس گرم بپوشم. هوا هم تاریک شده بود. دویدم. از چهارراه رد شدم و موفق شدم به اتوبوس برسم. هیچ کس دیگه تو اتوبوس نبود. خودم بودم و راننده. 

وسط راه, یه خانم و آقای چینی اومدن که سوار بشن, یه چیزهایی به چینی میگفتن و راننده که کانادایی بود, نمیفهمید. بالاخره حدس زد که پول برای خرید بلیط ندارن (یا شاید پول خرد ندارند). گفت اشکال نداره, مجانیه, بیاین بالا. بیشتر راننده ها اینقدر مهربون نیستن. بیشترشون اگه پول نداشته باشی, سوارت نمیکنن. یا گاهی حتی اگه 2-3 متر مونده باشه به در اتوبوس برسی تا بتونی سوار بشی, برات صبر نمیکنن. خلاصه اون خانم و اقای چینی سوار شدن. وقتی که به مقصدشون رسیدن و میخواستن پیاده بشن, راننده بهشون دو تا بلیط داد و گفت اگه خواستین سوار اتوبوس دیگه ای بشین, بلیط داشته باشین. بلیط اتوبوس تقریباً  3 دلاره و تا دو ساعت اعتبار داره. خیلی مهربون بود این آقای راننده.

من ایستگاه آخر پیاده شدم. باید بعدش یه اتوبوس دیگه سوار میشدم.