یادمه یکی از فامیلهامون تعریف میکرد قدیما بچه که بودیم, گاهی WC رفتن رو میپیچوندیم, چون wc سوسک داشت و تاریک بود و خلاصه خیلی مشکلات داشت. ما هم ترجیح میدادیم نریم و شب دشکمون رو خیس کنیم و فردا صبحش کتک بخوریم و ....
حالا شده حکایت wc رفتن ما توی زمستون. وقتی دو سه تا شلوار و جوراب رویهم پوشیدی و سه چهار لایه هم بلوز و کت و کلاه و شالگردن و چکمه و...., خوب که فکر میکنی میبینی انگار هنوز میتونی صبر کنی. (حالا بگذریم از همه مشکلات wc های اینجا که تابستون و زمستون نمیشناسه)
همین یه دونه مصیبت که آب لوله کشی وجود نداره به قدر کافی ضدحال هست حالا یه خروار لباسم بهش اضافه کنی دیگه...
کلا رژیم بگیری و هیچی نخوری بهتره !!
آره واقعاً, اگه میشد که خیلی عالی بود
دستشویی رفتن تو هوای سرد یکی از اعمال شاقهس. بچه که بودم دستشویی خونهی پدری تو حیاط بود زمستونا دستشویی رفتن واقعاً قصهای بود واسه خودش. اخص خصوص شبها.
وای یاد قدیما افتادم. آره, زمستون تو حیاط رفتن مصیبتی بود. یاد اون موقع افتادم که مادرم میرفتن لباسهایی رو که روز قبل شسته بودن و صبح که از خواب پا میشدیم یخ زده بود رو از روی بند جمع میکردن....