زمستان و ....

یادمه یکی از فامیلهامون تعریف میکرد قدیما بچه که بودیم, گاهی WC رفتن رو میپیچوندیم, چون wc سوسک داشت و تاریک بود و خلاصه خیلی مشکلات داشت. ما هم ترجیح میدادیم نریم و شب دشکمون رو خیس کنیم و فردا صبحش کتک بخوریم و ....

حالا شده حکایت wc رفتن ما توی زمستون. وقتی دو سه تا شلوار و جوراب رویهم پوشیدی و سه چهار لایه هم بلوز و کت و کلاه و شالگردن و چکمه و...., خوب که فکر میکنی میبینی انگار هنوز میتونی صبر کنی. (حالا بگذریم از همه مشکلات wc های اینجا که تابستون و زمستون نمیشناسه)

نظرات 2 + ارسال نظر
فقط من! سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 20:07

همین یه دونه مصیبت که آب لوله کشی وجود نداره به قدر کافی ضدحال هست حالا یه خروار لباسم بهش اضافه کنی دیگه...
کلا رژیم بگیری و هیچی نخوری بهتره !!

آره واقعاً, اگه میشد که خیلی عالی بود

aghaye khone دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 22:00 http://meandgoldoonekhanom.mihanblog.com/

دستشویی رفتن تو هوای سرد یکی از اعمال شاقه‌س. بچه که بودم دستشویی خونه‌ی پدری تو حیاط بود زمستونا دستشویی رفتن واقعاً قصه‌ای بود واسه خودش. اخص خصوص شبها.

وای یاد قدیما افتادم. آره, زمستون تو حیاط رفتن مصیبتی بود. یاد اون موقع افتادم که مادرم میرفتن لباسهایی رو که روز قبل شسته بودن و صبح که از خواب پا میشدیم یخ زده بود رو از روی بند جمع میکردن....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.